سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند چراغ خدا در زمین است، پس هرکس که خداوند خیرش را بخواهد، از آن پرتوی بر می گیرد . [امام علی علیه السلام ـ در حکمتهای منسوب به ایشان ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :1233
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/2/5
11:24 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مجتبی رحیمی[2]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهدی

     

نه مثل شاخه نیلوفر- که به این درخت و آن درخت مى پیچد- بلکه همچون درختِ ریشه دار باید بود ، متّکى به خویش ، ریشه دوانده در باورها و اندیشه ها ، با شاخ و برگى از اراده و همّت!

در این صورت ، نه از باد خواهى لرزید و نه از سیل ، ریشه کن خواهى شد.

ریشه هاى تو، همان استعدادها و توانمندى هاى فکرى و روحى تواَند، به شرط آن که آنها را بشناسى ، به کار بگیرى ، به ستوه نیایى ، خسته نشوى و از پاى ننشینى ، تا از کاوش در معدن وجود خویش، به گوهرهایى ناب ، دست یابى.

انسان، فرزند تلاش و تکاپوى خویش است و دست هایش ، محصول مزرعه وجودِ او را مى چینند؛ تا چه کاشته باشد و چه دِرو کند!

زندگى ، فرصتى است براى پرداختن به کشتزار جان!

نگو که نمى شود . مگر آنها که به جایى رسیده اند ، چه کرده اند جز تلاش شبانه روزى و تحمل رنج تحصیل و زحمت مطالعه و کاوش؟

باید روى دو پاى همّت و اراده خویش ایستاد و به وعده هاى چون سراب دیگران ، تکیه نکرد.

تکیه گاهت اول «خدا»  و دوم ، خودت باشد ...

همه بزرگانى که در زندگى به توفیق هایى دست یافته اند، اول ، کسى نبوده و چیزى نداشته اند. به تدریج ، سایه نشینِ زحمات خویش شده و از بوستان همّت و اراده خود، گل چیده و ثمر برگرفته اند.

سرمایه تو نیز" اعتماد به نفسِ" توست . هیچ کس نباید بیش از خودت براى تو دلسوز باشد . باید خودت بکوشى تا در این دنیاىِ گرفتار موج ها و توفان ها ، خویش را به ساحل نجات و کامیابى برسانى . البته مى توانى و باید از دیگران هم کمک بگیرى ، مشورت کنى و راهنمایى بخواهى؛ امّا بیش از هر چیز و هر کس ، به چشمه اى  چشمِ امید داشته باش که از درون خودت مى جوشد و به منبع پایان ناپذیر مواهب خدادادى متصل است.

چرا امروز و فردا مى کنى؟ مگر چه قدر فرصت دارى؟

فرداى تو در دست توست، تا امروز چه کنى!

تو سابقه اى دارى درخشان ؛ فرهنگى دارى متعالى ؛ الگوهایى دارى سازنده ؛ استعدادى دارى قابل تقدیر، و نیروى اراده اى دارى ستایش برانگیز . احساس کمبود و حقارت، چرا؟

تناورترین درخت هاى کهنْ سالِ باغ معارف بشرى ، در سرزمین تو و در کوهپایه هاى مکتب و فرهنگ دینى تو روییده و قد کشیده اند . اینک تو با آن که در سایه شان آرمیده اى و از میوه هاشان بهره مى برى ، از خودِ درخت و ریشه هایش چه قدر مى دانى؟

تو آن اندازه افتخار و آوازه مکتبى و ملى دارى که بتوانى در جهان، به مسلمان و ایرانى بودنت مباهات کنى. بیگانگى از خویش،  چرا؟

تو نهالى بى ریشه نیستى که در مقابل توفان هاى فکرى و جریان هاى بى بنیاد فرهنگى معاصر، خود را ببازى و بلرزى و ریشه کن شوى و بر باد روى . آیا دریغ نیست که جوان مسلمان امروزى ، دلداده دیگران باشد و مصداق این شعر حافظ که :

« آنچه خود داشت ، ز بیگانه تمنا مى کرد»

مگذار نومیدى در خانه دلت جا بگیرد و آن را به اشغال خود درآورد و سپاهِ امید را تار و مار کند.

مگذار حتى شکست ها  تو را از پاى  درآورند.

انسان، اگر طعم هیچ شکست و ناکامى اى را نچشد ، یا غرورْ دامنگیرش مى شود ، یا در کوره حوادث و فراز و نشیب هاى زندگى، پخته و ورزیده نمى گردد . کسى که در دریاى پُر موج ، دچار کشتى شکستگى شود ، حتى تخته پاره اى مى تواند عامل نجاتش گردد، به شرط آن که روحیه اش را نبازد، خود را گم نکند و امیدش را از دست ندهد.

پس مى توان شکست را نردبان پیروزى ساخت و با شناخت ضعف ها و کاستى ها و خطاها، با نقشه اى بهتر و شناختى دقیق تر، وارد عمل شد.

همیشه که پیروزى نیست؛ گاهى هم شکست، عقب نشینى ، زیان و مصیبت و بلا خواهد بود. گاهى بالا رفتن است و گاهى فرود آمدن . به قول صائب تبریزى:

ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست  شیشه چو بیشتر شکند ، تیزتر شود

ناکامى ها، سیلىِ بیدار کننده اند ، نه عامل ماندن و در جا زدن و یأس.

اگر دریا دل باشى و صبور، مى توانى به ساحل توفیق و گوهر پیروزى برسى.

اگر سختى هاى زندگى را در خود ، هضم کنى و خود را براى پیمودن سنگلاخ ها و فتح قله هاى بلند، آماده کنى، خواهى دید که رهروى ، چندان هم دشوار نیست . نه دنیا به آخر رسیده و نه همه راه ها بسته است.

راه حل دشوارى هاى زندگى ، تدبیر ، اراده ، مشورت و اقدام است . بدبینى به آفرینش و تقدیر و سرنوشت ، گناه است ؛ افسردگى و اظهار عجز هم که کار آدم هاى بى روحیّه ضعیف است . کسى که به خود باورى رسیده باشد ، در پیمودن راه زندگى و گشودن گِره ها و حلّ مشکل ها و شکستن بن بست ها ، پر توان تر به پیش مى رود.

وقتى مى توانى به قله برسى ، ماندن در ته درّه ، چرا؟

وقتى مى توانى صعود کنى ، سقوط و هبوط ، چرا؟

مى توان عصیان هاى جاهلانه دوران خامى و بى تجربگى را در جویبار توبه و تصمیم شست و براى باقیمانده فرصت ، برنامه ریخت و از هدر رفتن عمر، جلوگیرى کرد.

همه راه ها به " نمى شود" ، ختم نمى شوند!

همه کوچه ها و گذرگاه ها " بن بست" نیستند!

اراده و عزم که دارى... جوان و پُر نیرو که هستى ... اینک، در آغاز راه زندگى ، با کوله بارى از توان ، تجربه ، معرفت و امید ، مى توانى آینده مطلوبى را براى خویش ، رقم بزنى.

انگیزه را در جایى نمى فروشند تا تهیه کنى! در بازار نیست؛ بلکه در دل و جان خودت نهفته است . درخت عمل ، از چشمه اراده سیراب مى شود؛ چشمه اى که باید از درون تو بجوشد . تقویت اراده، به تقویت عمل مى انجامد؛ زیرا عمل ، فرزند اراده و انگیزه است.

اگر ما خود، نهال زندگى مان را با آبِ آگاهى و بصیرتْ آبیارى نکنیم، به انتظار دیگران نشستن، معنا ندارد.

هر کس باید خود، مربّى خویش باشد؛ وگرنه ...  باخته است.

در این مسیر، مطالعه زندگى انسان هاى موفق ، چراغِ راه است.

این گوى و این میدان!

مگر تو از دیگران ، چه کم دارى؟

 


  
  

اگر می خواهی از آن چه که داری همیشه لذت ببری ، لحظه های نداشتنش را هیچگاه فراموش نکن.از آن جهت درون اقیانوس همیشه آرام است که حتی کشتی ها بزرگ غرق شده در خود را نیز فراموش کرده است.مهم نیست که چه چیزی داری ، مهم این است که از آن چه داری لذت ببری.